۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

دو استاد کشته شده دکتر شهریاری و دکتر علی‌محمدی و شرکت هردو در نشست «سزامی» در کنار دانشمندان اسراییلی

دکتر هوشنگ حسن‌یاری، استاد کالج نظامی کینگستون کاناد و کارشناس مسایل نظامی و تروریسم می‌گوید:
«مهم این است که جامعه‌ی دانشگاهی ایران از چند سال پیش، سوای گرایش‌های سیاسی‌اش، ظاهرا مورد حمله قرار گرفته و به‌خصوص در شرایط امروز وارد مرحله‌ی خطرناک‌تری شده است.»

منابع دولتی ایران، در نخستین واکنش‌ها، مسئولیت ترور دو استاد دانشگاه را به گردن اسرائيل انداخته‌اند. بهروز بیات در این مورد می‌گوید: «از ایران خبر می‌دهند که دکتر شهریاری و دکتر علی‌محمدی هر دو در نشست «سزامی» (همکاری علمی وفرهنگی دانشمندان برای راه‌اندازی و بهره‌برداری سینکروترون) در اردن شرکت داشتند که در آنجا دانشمندان اسراییلی هم حضور داشته‌اند. منتهی این پروژه‌ اصلا ربطی به پروژه هسته‌ای ایران ندارد. ولی این‌ها الان چسبیده‌اند به این موضوع و اعتراض کرده‌اند که ما گفتیم با اسراییلی‌ها سر یک میز ننشینید.»
میان اخراج، ممنوع‌التدریس کردن و حتی بازداشت استادان دانشگاه تا ترور آن‌ها فاصله ای زیاد و درعین حال هولناک است.
هوشنگ حسن یاری کارشناس مسائل نظامی و تروریسم اهمیت موضوع را در آن می‌داند که ترورها در ایران دارند به تدریج به امری عادی تبدیل می‌شوند.»

به نقل از دویچه وله:
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6277681,00.html

۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

مچ گیری از عده ای جاعل تاریخ که زبان ا یلامی و در پی ان زبان مادی را هم خانواده زبانهای اورال-التایی عنوان میکنند!


گروههای پانگرگ در مورد زبان باستانی مردم آذربایجان به دروغ ادعا میکنند:
“دیاکونوف” عضو اکادمی علوم شوروی در “تاریخ ماد” مشخصا وجود زبانهای مختلف در ماد قدیم را دقیقا تایید کرده و بر رابطه زبان قدیم آذربایجان که زبان ایلامی و سپس مادی بوده با زبانهای آورال ـ آلتائی که شامل زبان ترکی است، تاکید میکند.”

در رابطه با زبان پیشین آذربایجان و دیاکونوف

برگرفته از علی دوستزاده


تنها مورد استعمال مجاز اصطلاح آريايي درباره اقوامي است كه در ازمنه باستاني خود، خويشتن را آريا مي ناميدند. هنديان و ايرانيان (پارسيان) و مادها و اسكيت ها و آلان ها و اقوام ايراني زبان آسياي ميانه خود را آريا مي خواندند»
(ا. م. دياكونوف: «تاريخ ماد»، ترجمه كريم كشاورز، انتشارات علمي و فرهنگي، 1380، ص 142، سطرهاي 5 تا 9، و يادداشت هاي 12 تا 17 ص 82-481).

شايان توجه است كه دياكونوف، پژوهشگر روس، در بخش مربوط به “ماد” تاريخ ايران كمبريج (1985، ص 42)، كه سي سال پس از كتاب تاريخ ماد او منتشر شده است، همچنان و به تأكيد، به آريايي بودن مادها تصريح كرده است:

It is pretty certain that pastoral tribes with subsidiary agriculture who created the archeological Srubnya(Kurgan) and Andorovo cultures of steppes of Eastern Europe, Kazakhistan, and Soviet Central Asia in the 2nd millennium B.C. were the direct precursors of the Scythians and the Sacae, i.e. of the “Eastern” Iranians. But this means that the division of the tribes speaking Indo-Iranian (Aryan), into Indo-Aryan and Iranians, must have antedates the creation of these two archeological cultures. It also means that the ancestors of the speakers of Indo-Aryan and “Western” Iranian idioms(Median, Persian and Parthian) must have reached the south-western part of Central Asia and Easter Iran already earlier, by the end of the 3rd or the beginning of the 2nd millennium B.C. During the 2nd millennium a considerable part of the population of the Iranian Plateu must already have spoken Indo-Iranian languages, perhaps even Old Iranian languages


„= تا حدي مسلم است كه قبايل دام دار داراي [اقتصاد] فرعي كشاورزي، كه فرهنگ هاي باستان شناختي سروبنيا (كورگان) و آندرونووي دشت هاي اروپاي شرقي، قزاقستان و آسياي ميانه شوروي [سابق] را در هزاره دوم پ.م. پديد آوردند، پيشروان مستقيم سكيث ها و سكاها، يعني ايرانيان شرقي بودند. اما اين بدان معنا است كه انشعاب قبايل هندوايراني (آريايي) زبان به هندوآريايي و ايراني، مي‌بايد پيش از پيدايش اين دو فرهنگ باستان شناختي رخ داده باشد. اين باز بدان معناست كه نياكان گويندگان زبان هندوآريايي و گويش هاي ايراني غربي (مادي، پارسي و پارتي) مي‌بايد زماني زودتر، در پايان هزاره سوم پ.م. يا آغاز هزاره دوم پ.م. به بخش جنوب غربي آسياي مركزي و ايران شرقي رسيده باشند. در طي هزاره دوم پ.م. بخش عمده اي از جمعيت نجد ايران لابد به زبان هاي هندوايراني، و شايد حتا به زبان هاي ايراني باستان، سخن مي گفته اند.)

وجود قومي آريايي به نام ماد ساخته و پرداخته مورخان ايراني دوران پهلوي نيست بل كه حقيقتي است مبتني بر اسناد و شواهد معتبر تاريخي و باستان شناختي كه عموم دانشمندان جهان به درستي آن ها اعتقاد دارند. حاكميت مادهاي ايراني بر غرب ايران، و سپس پيوستن سكاهاي ايراني بدانان، به تدريج عناصر فرهنگي و زباني و قومي ايراني را بر اين منطقه به طور كامل چيره ساخت. بنابراين در اواسط هزاره اول پيش از ميلاد ديگر عناصر زباني بومي در اين بخش از ايران برجاي نبوده است و لذا تكاپوي پان ترکیستان براي انكار وجود مادها و ماهيت ايراني ساكنان غرب و شمال غرب ايران (آذربايجان) راه به جايي نخواهد برد. ايگور دياكونوف نيز خود بدين نكته به روشني در کتاب ماد تأكيد كرده است:
از قرن هفتم قبل از ميلاد به بعد به تقريب، تمام نام هاي مادي كه به ما رسيده ريشه واضح ايراني دارد … اين دلايل براي اثبات اين كه زبان مادي (گروه ايراني) لسان مشترك و همگاني اتحاديه قبايل ماد بوده است، كافي به نظر مي رسد (ص 144). در سرزمين ماد، از قرن نهم تا هفتم قبل از ميلاد، چه از روي اصطلاحات جغرافيايي و چه اسامي خاص، پيش رفت عنصر لساني ايراني از مشرق به طرف غرب آشكارا مشهود مي باشد (ص 145). به موازات توسعه حدود سرزمين ماد در قرن هاي هفتم و ششم قبل از ميلاد دايره انتشار زبان مادي – ايراني نيز وسيع تر گرديده است و يكي از علامات آن همانا توسعه دامنه نشر اسامي مادي – ايراني مي باشد (ص 148). زبان مادي ايراني ظاهرا زبان مشترك قبايل ماد بوده و ظهور اسكيت ها محتملا وضع زبان مذكور را بيش از پيش استوار ساخت، زيرا كه تقريبا بدون ترديد مي توان گفت كه اسكيت ها آن زبان را به آساني مي فهميده اند … محتملا نفوذ مغان و كيش ايشان در سراسر خاك ماد در عين زمان بسط يافت و زبان مغانْ زباني ايراني بود (ص 255). زباني كه مردم عهد باستان مادي مي ناميدند به زبان هاي ايراني تعلق داشته و از اين رهگذر مانند زبان هايي بوده كه اقوام اسكان داده شده و لااقل اكثر اقوام صحرانشين آسياي ميانه، كه اكثريت قاطع اخلاف شان اكنون به يكي از زبان هاي گروه تركي سخن مي گويند، بدون استثنا در عهد باستان بدان متكلم بودند (ص 63). از اواسط هزاره اول قبل از ميلاد در بخش اعظم پهنه هاي ايران‌زمين زبان هاي هندواروپايي (ايراني) كسب برتري كردند و اقوامي كه متكلم به السنه مزبور بودند بعدها فرهنگ بزرگ ايران را آفريدند … دانش غرب در عصر حاضر، به درستي متوجه نفوذ ايشان در سرزمين ماد و حركت تدريجي شان از شرق به غرب گشت (73-72).
بنابراين، كاملا روشن است كه ساكنان شمال غرب ايران از هزاران سال پيش برخوردار از زبان و فرهنگي ايراني بودند و لذا تكلم كنوني آنان به زبان تركي، هرگز به معناي داشتن تبار و هويتي تركي نيست.
همچنین در یکی از آخرین کتابهای خود، دیاکونوف به صراحت میگوید:
The Turks, conquering lands which had been inhabited by peoples speaking languages of the Iranian branch of Indo-European (Khorezm, Sogdiana, Bactria, Media, Persia, etc.) took wives from the local population and merged with it, both culturally and – in many parts of this territory – also linguistically.
(The Paths of History – Igor M. Diakonoff, Contributor Geoffery Alan Hosking, Published in the year 1999, Cambridge University Press, pg 88)
در جمله بالا دیاکونوف به صراحت مادها را ایرانی میداند و سرازیر شدن ترکها مال دوران بسیار پس از مادها ذکر کرده است“

۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه


ظاهرا آن جناب آخوند وسطی جنتی خودمونه!!!!

آخوند وسطی که در انتظار تفقد ملوکانه بی صبرانه دست در هوا مانده است!


جنتی، جنتی، تو دشمن ملتی!

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

فیلم زیر محل پیدا شدن داریوش شکوف و مصاحبه با سه دانش اموز المانی که وی را یافته اند نشان میدهد.

فیلم به زبان المانی است.

خلاصه ای از ترجمه فیلم:
در ویدیو نشان داده میشود که سه دانش اموز توضیح میدهند داریوش شکوف را در حال نزار در کنار رود راین در کلن یافته اند. انها همچنین توصیف مینمایند که چگونه داریوش از پله های ساحل راین به زحمت بالا امده و نقش زمین شده است. وی در همین حال از مردم کمک میخواسته و نام خود را تکرار میکرده است. دانش اموزان رهگذر به او کمک میکنند و داریوش از انها تقاضا میکند که پلیس را خبر کنند، زیرا که او ربوده شده است. داریوش شکوف فعلا تحت نظر پلیس در بیمارستان به سر میبرد و پلیس در حال تحقیق درباره جریان ناپدیدشدن وی است. بنا به گفته پلیس ظاهرا ربایندگان به داریوش مواد مخدر تزریق کرده اند.
بنا به نظر گزارشگر پلیس هنوز مطمئن نیست که ایا داریوش شکوف ربوده شده بوده ویا به دلیل دیگری ناپدید شده است. از این جهت و به منظورتکمیل تحقیقات پلیس از دیدار افراد با داریوش شکوف در بیمارستان جلوگیری میکند.
اطلاعات دیگر دراینباره:
لازم به توضیح است که داریوش شکوف چند هفته پیش در سرراه خود از شهر برلن به پاریس در کلن المان توقفی داشته و پس از ورود به ایستگاه قطار کلن ناپدید شده بود. دوستان وی درپاریس و برلن وحتی همسر وی در نیویورک هیچ خبری از وی نداشتند و اخیرا در شهر برلین کمیته ای جهت پیگیری کوششها برای یافتن وی از طرف دوستانش تشکیل شده بود.


۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه


فیس بوک:
سید حسن خمینی هرگونه درگیری و برخورد در مراسم ارتحال حضرت امام اکیدا تکذیب می گردد
http://www.facebook.com/home.php?#!/profile.php?id=100000167230741&v=wall&story_fbid=109933619052258

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه


خ.ر. در چاه جمکران

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

رفــــتي و رفتن تو آتش نهاد بـردل (رهی معیری)

رفــــتي و رفتن تو آتش نهاد بـردل از کاروان چه‌ماند جز آتشي بمنزل

اي مـطرب دهر پـرده بنواز
هان از سر درد، در ده آواز
تا ســوخته اي دمي بنالد
تا شيفته‌اي شود سرافراز

چــنـان در قيـد مـهرت پاي بنـدم که گويـي آهوي سـر در کمنـدم
گـهــي بر درد بـي درمان بـگريــم گـهي بر حال بـي سامان بخنـدم
نه‌مجنونم که دل بردارم از دوست مـده گر عاقـلـي بيـــهوده پـــنـدم

همه شب نالـــم چون ني…

که غمــــي دارم، که غمـــي دارم
دل و جان بردي اما…نشــدي يارم… يارم

با ما بودي بي ما رفتي…
تنها ماندم... تنها رفتي…

چو کاروان رود، فغانم از زمين، بر آسمان رود، دور از يارم… خونيــن‌بارم …

فتادم از پــــــا، ز ناتوانی …

اسير عشقم، چنانکه داني…
رهايي از غم، نمی‌توانم …

تو چاره‌اي کن، که می‌توانی

گر ز دل بر آرم آهي، آتش از دلم خيزد

چون ستاره از مژگانم، اشک آتشين ريزد

چو کاروان رود، فغانم از زمين، بر آسمان رود،

دور از يارم… خون مي بارم…

نه حـبيبي تا با او غـم دل گويم


نه اميدي در خاطر که تورا جويم


اي شادي جان، سرو روان، کز بر ما رفتی
از محفل ما چون دل ما، سوي کجا رفتي…

تنها مانـــدم … تنها رفــــــتي …

به کجــــايي غمگسار من، فغان زار من، بشنـــو، باز آي…باز آي…
از صبا حکايتي ز روزگار من، بشنو، باز آي
باز آ… سوي رهي…
چون روشني از، ديده ما رفتي…
با قافله باد صبا، رفتي…
تنها ماندم… تنها رفتي…


رهی معیری

۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

مهدی کلهر به جان همسر اولش سوء قصد کرد.



بنا به اخبار موثق رسیده روز دوشنبه 12 بهمن مهدی کلهر با مراجعه به منزل همسر اولش در شهرک اکباتان وی را غافلگیر کرده و سعی در خفه کردن وی داشته است.
با فریادهای همسر او همسایگان به کمک وی شتافتند و مهدی کلهر از صحنه گریخته است.